از معامله گری حرفه ای تا مبتدیانه

یکی از کارهای جذاب برای عموم افراد وارد شدن در بازار سهام ، آتی ، ارز و امثال آن و معامله گری می باشد. مهمترین فاکتور برای افراد ناآگاه قبل از ورود به این نوع بازارها صرفا طمع برای سریع پول دار شدن و ره صد ساله را در مدت زمان اندک رفتن است.

معمولا این توهم از تبلیغات بی پایه و اساس کلاس های آموزشی ، فروشنده های کورس های آموزشی ، سیگنال های بی عیب و نقص مبتنی بر استراتژی های خاص و امثال اینها می باشد که افراد تازه کار را با وعده های پوچ سود های نجومیِ ماهانه یا سالانه ترغیب می کنند.

بنابراین فرد پس از خرید یک دوره یا شرکت در کلاس آن دوره انتظار دارد ، با صرف زمان اندکی برای تحلیل روی نمودار ، جلوی کامپیوتر شخصی خود در محیطی آرام بنشیند و به واسطه ی آن پول زیادی به حسابش واریز شود! اما تقریبا اکثر کسانی که با چنین دیدگاهی وارد بازار شدند ، در همان ابتدا متوجه وعده های سودهای  دروغینی که در مدت زمان اندک به آن ها داده شده بود ، می شوند.

کسب سود دائمی در بازار مالی فقط برای گروه اندکی از افراد میسر می شود که این مهم ، علت های بسیار گوناگونی می تواند داشته باشد. مهمترین علتی که مبتدی ها سریعا به آن پی می برند ، وجود سیستم تحلیلی ضعیف می باشد. هر چند نمی توان این موضوع را کتمان کرد ، اما چرا این اتفاق برای کسانی که سیستم های تحلیلی قدرتمندی نیز دارند ، رخ می دهد؟

بنابراین هر چند نوع روش تحلیلی در میزان موفقیت بلند مدت دخیل است اما به تنهایی نمی تواند تضمین کننده ی سود آوری شما باشد.

معامله گران حرفه ای چگونه فکر می کنند؟

برای معامله گری و کسب سود دائمی در بازار نیازمند پیمایش راه طولانی هستیم.

در اولین گام نیازمند یادگیری سیستم تحلیلی قدرتمند به همراه انتظارات منطقی از آن سیستم و نه توهمات ساختگی هستیم.

مشکلی که در گام اول وجود دارد این است که افراد این مرحله را با سرعت زیادی طی می کنند و اکثرا ابزارها ، الگوها و کاربرد آنها را خیلی سرسری یاد می گیرند به طوری که یادگیری آنها عملا ناقص است. امکان ندارد یک فرد گام اول را به درستی طی نکند و بتواند مراحل بعدی را با موفقیت طی کند و به مقصد نهایی برسد.

پس از تکمیل گام اول و فراگرفتن کامل فن تحلیل گری ، در گام دوم نیازمند تمرین زیاد و مستمر برای ورزیدگی چشم و ذهن هستیم. هدف این گام پیاده کردن سیستم تحلیلی روی نمودار برای معامله کردن و کسب سود ، می باشد.

افرادی که هر دو مرحله را بی نقص طی می کند معامله گر تلقی می شوند و اینها درصد زیادی از کل کسانی که در این وادی وارد می شوند نیستند اما چرا اکثر اینها همچنان نمی توانند به کسب سود دائمی برسند ؟ مشکل کجاست که این ها همواره در سطح معامله گران مبتدی باقی می مانند؟

تفاوت اصلی در دیدگاه یک معامله گر مبتدی و یک معامله گر حرفه ای نسبت به بازار نهفته است.

 معامله گران مبتدی انتظار دارند تمامی یا اکثر تحلیل های آنها درست باشد و توان ضرر را ندارند! مهمترین مشکل در این زمینه آمار و ارقامی است که ذکر می شود ، اگر گفته می شود فلان روش 80 درصد جواب می دهد معامله گران مبتدی به دنبال این هستند که از هر 10 معامله 8 تای آن درست و حداکثر 2 تای آن غلط از آب در آید اما آیا این دیدگاه درست است؟ برخی اوقات با همین روش هایی که گفته می شود 80 درصد احتمال موفقیت داریم ، در 10 معامله 7 معامله به ضرر می انجامد و 3 معامله درست و طبق پیش بینی انجام می شود. معامله گران مبتدی زمانی که با چنین رویدادی برخورد می کنند تمام تقصیرها را به گردن روش تحلیلی انداخته و یا به دنبال بهینه سازی روش هستند و یا به دنبال عوض کردن سیستم تحلیلی و جایگزین کردن آن با سیستم جدید!

اولا باید توجه داشته باشید آمار و ارقامِ موفقیت روش ها کاملا حدودی است و هیچ عدد و رقم دقیقی برای آن وجود ندارد و ثانیا باید توجه کنید که موفقیت یک روش با شرایط و محیط بازار تغییر می کند و چنین نیست که اگر در سال 1394 یک روش خاص در یک نمودار خاص 80 درصد موفقیت آمیز باشد ، همان روش روی همان نمودار در سال 1395 و 1396 هم دقیقا به همان میزان موفقیت قبلی دست یابد.

با مثال هایی که آورده شد کاملا واضح است که جامعه آماری مورد بررسی باید به اندازه ی کافی بزرگ باشد تا نتایج قابل قبول باشد ، برای مثال به جای بررسی میزان موفقیت در 10 معامله ، میزان موفقیت را در 100 یا 200 معامله مورد بررسی قرار دهیم و در مرحله بعدی محیط بازار (نوع ساختار امواج) را حتما به عنوان یکی از پارامتر های اساسی مورد توجه قرار دهیم.

نکته ی بعدی که به اجمال به آن می پردازم ، شخصی سازی سیستم معامله گری است که می تواند در موفقیت شما نقش چشم گیری داشته باشد. شخصی سازی که از سوی سوء استفاده کنندگان در تحلیل تکنیکال مورد تجاوز قرار گرفته است! به مفهوم ایجاد تغییرات بنیادی در پایه و اساس سیستم و ابداع مفاهیم من در آوردی نیست. تعریف دقیق شخصی سازی واقعا کار مشکلی است و نمی توان تعریف جامعی ارائه کرد اما می توان از شخصی سازی به نوع و نحوه ی استفاده از سیستم تحلیلی با توجه به تجربه و دیدِ تحلیلی اشاره کنم. از این روست که کارنامه ی کاری هیچ 2 نفری که با یک سیستم تحلیلی و حتی با یک نوع سیگنال به معامله می پردازند هیچگاه مثل هم نخواهد بود!

موارد بسیاری را می توان در این موضوع بیان کرد اما از دید من مواردی که مطرح شد جزو مهمترین و ابتدایی ترین مفاهیمی است که معامله گران بدان توجه لازم را ندارند.

نویسنده : حسین حیدرپور

تاریخ : 1 آذر 96

مطالبی که ممکن است دوست داشته باشید

3 پاسخ
  1. مهدی
    مهدی گفته:

    سلام روزتون بخیر موضوع پیچیده معامله گری در نهایت سادگی بیان شد با تشکر فراوان

    پاسخ
  2. بهزاد
    بهزاد گفته:

    سلام و عرض ادب خدمت جناب حیدر پور
    مطالب بسیار مفید و واقع گرایانه بود

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *